یکصد و پنجاه و سه

می نویسم و پاک می کنم.

وقتی استاد تحلیلم می گوید که بازی روانی رتبه دوم را در سازماندهی زمان من دارد که عین حقیقت است پس باید حتی در نوشته هایم هم دقت کنم تا بازی نکنم اگر بخواهم که رتبه اش را کم کنم. با خود می گویم آیا این دقت نظر و تلاش برای پایین آوردن بازی های روانی خود بازی جدیدی نیست برای تنوع؟ به راستی نمی دانم شاید

یکصد و پنجاه و دو

چند روزی است که هر شب یک کتاب می خوانم. کتابهای گلی ترقی، سپیده شاملو . مصطفی مستور و امشب کتابی از هوشنگ گلشیری را خواهم خواند: جبه خانه

لذت بخش است غرق شدن در انبوهی از شخصیتهایی که به تو معرفی می شوند و زندگی می کنند. و فردا باز هم شخصیتهای جدیدتر در حالیکه دیروزیها هنوز هم در پس زمینه ذهنت بالا و پایین می روند.

روزهای خوب و لذت بخشی است.

یکصد و پنجاه و یک

احمدی نژاد در نیویورک سخنرانی می کند. کلهر مشاور هنری معروفش آن را نقطه عطفی در تاریخ بشریت اعلام می کند و محسن سازگارا آن را توهین به شعور همه بشریت می داند و پیامد آن را برای مردم ایران شوم و تلخ پیش بینی می کند و ما مانده ایم این وسط که کدامش را باور نماییم.