دویست و هفتاد و دو

از آذر ۸۲ تا اردیبهشت ۸۵ که در آن وبلاگ سابق (حذف شده) می نوشتم دوره اول وبلاگ نویسی ام بود که دوران خاصی از زندگی من را در بر می گرفت. آن سالها گویی بیشتر سالهای شعر بود و احساسات و البته اندیشه در کنارش!!!

از اردیبهشت ۸۵ تا فروردین ۸۸ که در این وبلاگ بی وقفه در هر ماه نوشتم نیز دوران خاص دیگری از زندگی ام را در بر می گیرد که نوشته هایم به ۲۷۲ رسید. این سالها نیز گویی سالهای سیاست بود و خود شیفتگی به جای جان شیفتگی به گمانم!!!

اکنون احساس می کنم که دوران دیگری از زندگی ام آغاز شده است ( که نمی دانم که این بار سالهای چه خواهد بود) که می باید با این وبلاگ  با وجود تمام علایقم به آن، خداحافظی کنم. پس خیلی راحت و آنی .... خدا حافظ !!!

نظرات 2 + ارسال نظر
غریب آشنا سه‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:28 ق.ظ

wow. بعد از مدت ها اومدم سرکی بکشم و از کامنت های معروفم چیزی به یادگار بگذارم که تا چند روز لج شما در بیاید. حالا ببین آقای . که سال های پدر شدنشان را در پیش رو دارند در حال خداحافظی کردن هستند.
برای آینده و برای فرزندت دغدغه های روزهای پدری و فکر مشغولی و تلاش هایت برای ساختن زندگی او و کل خانواده ات را به یادگار نمی گذاری؟
البته دخترها بی نوشته هم این چیزها را درک می کنند ولی واقعیت این است که شاید بد نباشد مدرکی برای دخترکت بگذاری که در آینده معلوم شود چقدر پدر ناواردی بودی :دی
هاها. کی گفته من دست از سر این مدل کامنت گذاشتنم بر می دارم؟!!!
راستی آقای همسری من هم متولد بهمن ماه هستند و فکر کن من طبق عادت دیرینه چقدر با این ایشان کل کل می کنم :دی (البته به حالت شوخی)
به هر حال هر کجا هستی و خواهی بود در هر دوران و سالی، برای تو و خانواده ات دوران طلایی را آرزو می کنم.
اگر هم وبلاگ جدید زدی، آدرسش را به من بده تا هر از گاهی واقعیت ها را به رخ بکشم :دی اگر هم ندادی که آرزو می کنم کسی چون من کامنت گذار دائمت شود. :دی هاهاها
همواره برقرار باشی
در پناه حق :)

هلی پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 04:55 ب.ظ

ای بابا اینطوری که نمیشه آخه . حالا کی با تیکه های اساسیش به این ا.ن دل ما رو خنک کنه.... اااا . ما منتظره بعدیش هستیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد