دویست و بیست و پنج

بالاخره داستان اظهارنامه امسال هم به پایان رسید تا ببینیم که آخر عاقبت آن چه خواهد شد. حال که تیر ماه تمام شده است آنچنان خلایی در کار بوجود خواهد آمد که ۱ ماه آینده صبحها می باید مگس بپرانیم!!!

دویست و بیست و چهار

مشکلات از دور کوچک هستند مانند تصویر کوهی که شاید مابین پایه تا قله اش تنها یک بند انگشت فاصله باشد.

دویست و بیست و سه

اوضاع اندکی بی در و پیکر است. چند کار مهم دارم که انجامشان شاید اوضاع را دوباره به آنگونه که دوست دارم برگرداند.

***

چک برگشت خورده یک مشتری که نمی دانم با کدام زبانم آن را وصول کنم بد جوری روی اعصابم اسکی می کند خدا آخر و عاقبت ما و آن مشتری را به خیر کند.

 

دویست و بیست و دو

!!! My best friend's Wedding