یکصد و شصت و سه

این روزها مشغول دیدن سریال ۲۴ هستم.

یک سریال هیجان انگیز و باور نکردنی که آنچنان هیجان را در خون آدم پمپ می کند که باور کردنی نیست.

سریال در ارتباط با گروهی به نام CTU است که شاخه ای از CIA هستند و تمرکز کاری آنها مسایل تروریستی است. هر فصل سریال در ۲۴ ساعت می گذرد و گذشت زمان واقعی است.

تا به حال ۶ فصل از این سریال پخش شده است که من در حال دیدن فصل ۴ هستم. تا به حال فصل ۳ از همه هیجان انگیز تر بوده اما کسانی که کل ۶ فصل را دیده اند نظرشان بر روی فصل ۵ است.

دیدن این سریال را به تمام آدمهای روی زمین توصیه می کنم.

یکصد و شصت و دو

تقریبا تمام ماه گذشته را درگیر فراهم کردن پول خرید ساختمانی بودم که برای شرکت خریده ایم. این بیماری کامل باش که من و حامد داریم و منجر شد به آنکه خرید یک واحد ۱۰۰ متری تبدیل به یک ساختمان ۵ طبقه ۵۵۰ متری شود تا در آنجا مستقل باشیم و نیازی به گوش دادن به نظر دیگری نباشد.

****

دیروز دوره سه روزه کلاسهای تحلیل رفتار تمام شد. در مورد این دوره نمی توانم زیاد وارد جزئیات شوم که جزء تعهداتمان است اما در کل یکی از عجیب ترین اتفاقات زندگی ام بود. دوره ای که در آن با ۳۶ نفر دیگر خندیدیم، گریه کردیم، زندگی کردیم و .... دوباره متولد شدیم.

 

باید از دوست خوب و نازنینی که دوستی اش برایم مایه افتخار است و وجودش در همه حال امید بخش. دوستی که جزء اندک کسانی است که به او اعتماد دارم و به واقع و از ته دل او را قبول دارم از این بابت ممنون باشم. نه تنها از این بابت که به هزار و یک علت.

(دوستان دیگر خواهشمند است حسودی نکنید)