صمیمیت و دوستی حس خوبی دارد که آنهایی آن را می چشند که صمیمی هستند و یکدل
گاهی حس خوشی از زیر پوستت مثل عرق ناشی از گرما قطره قطره بیرون میاد اون موقع که می بینی انسانی ناهارشو داره با خیال راحت می خوره چون دغدغه ذهنی شاید یک سال گذشتشو حل شده می بینه و تو واسطه ای بودی برای حل این مشکل
قسمتی از برنامه دیشب «آپرا» (من خنگ نمی دانم چطور این ادیتور بلاگ اسکای را انگلیسی کنم) در ارتباط با خانمی به نام دبی (با کسره دال) بود که گویا از ده سال پیش تاکنون بیش از ۵۷۰ بچه را از سقط شدن و یا بی خانمانی نجات داده و تحت نظر خانواده هایی قرار داده که داوطلب نگهداری کودکان به علت عدم توانایی در بچه دار شدن هستند.
عده ای از آن خانواده ها به همراه فرزندانشان جمع شده بودند تا از این خانم نیکوکار تشکر کنند و برنامه های دیگری که همگی به نوعی تجلیل از نیکی و نیکوکاری بود.
بی اختیار اشک در چشمان همه ما جمع شده بود و تاسف برای من که فرسنگها از این مسایل دورم و دوریم.
قبل از هر چیز از دو دوست خوب خود، فلچر و هما تشکر می کنم که با نظراتی که در وبلاگ دوستشان گذاشتند هم من را خوشحال کردند و هم به وبلاگم معنا دادند.
همچنین تشکر ویژه ای دارم از فلچر به خاطر معرفی تحلیل به من و پشتیبانی ها و تشویقهایی که همواره مشوق و محرکم بوده است در مطالعه، تفکر و بررسی بیشتر تحلیل رفتار متقابل. که وجودش و حضورش به حرکت من در جهت رشد و تعالی کمک بسیار نموده است.