دویست و بیست و یک

مملکت هنوز تعطیلات نشده تعطیل است!!!

دویست و بیست

جمعه که در جشن ۳ روزه شرکت کرده بودم به شدت یاد دوره سه روزه خودم افتاده بودم. موج احساسات فوران می کند در این جشن و شرکت کنندگان در دوره ۳ روزه خسته اند و پر انرژی، شاد هستند و غمگین، نوعی جمع اضداد است دیگر. باید چشید تا فهمید.

دویست و نوزده

کارها نه خوب پیش می رود و نه بد. یعنی خوب پیش می رود اما با آن سرعتی که دوست دارم نه. و ۴ ماهه اول سال است دیگر چاره ای نیست باید سوخت و ساخت.

دو واحد دیگر هم به سلامتی و میمنت شوهر داده شد، مانده است یکی مانده به آخری از بالا. آن هم امیدوارم که برود به همین زودی.

آموزشی شریک هم رو به اتمام است به حول قوه الهی

 و دکتر احمدی نژاد هم با تمام قوا می تازد و قصد دارد تا مساله مسکن را شخصا حل نماید. از این قمپزها من هم می آمدم موقعی که پروژه ای در بن بست می ماند اما بیشتر این کارها جنبه شوک دادن دارد و نه ارایه راه حل، لااقل در مورد من که چنین بود.

شعار جدید معاونت تربیت بدنی هم قوت قلبی بود برای همه پرسپولیس دوستان: «استقلال، پیروزی، جمهوری اسلامی» !!!

دویست و هجده

افتضاح بود. اوج ابتذال، حرفهای بی پایه و فیدبکهای مثبت آبکی !!!