هفت

خانه ما در انتهای کوچه بن بستی است که از اردیبهشت ماه تا آبان ماه آن چنان زیبا و دلربا می گردد که هر رهگذری را مست و عاشق می نماید.

سحر گاهان سرایدار جوانمان عاشقانه تمامی کوچه را آبیاری می کند و صبح دمان که از آنجا راهی کار می شوم، آنچنان بیدهای مجنون برگهای خود را برافراشته اند و گلهای کنار کوچه بو افشانی می نمایند که دل کندن را برایم دشوار می نمایند.

بن بست دانش را آقای دانش به زیبایی آراسته است و هر روز در کنار آن می نشیند و به دورتر ها خیره می شود و با لبخندی بر لب به گذشته می اندیشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد