بیست و سه

دیشب فیلم آفساید را دیدم.

نه در سینما، بلکه در خانه!!!

جای تاسف است که کسی فیلمی را بسازد، وقت و سرمایه و انرژی خود را صرف آن نماید و بعد نه تنها به دلایل واهی از نمایش آن در سینما جلوگیری کنند، بلکه کپی سی دی آن را هم با کیفیت بالا (که بنا بر گفته جعفر پناهی چنین کیفیتی در تکثیر تنها با دستگاههای حرفه ای که در اختیار وزارت ارشاد است امکان پذیر است) قبل از نمایش عمومی فیلم در کوچه و بازار بفروشند و به قول معروف حالشو ببرند.

در جایی شنیدم که فیلم را برای احمدی نژاد هم نشان داده اند و نظر بسیار مثبتی بر روی فیلم داشته است و گفته است که تمام سعی خود را در به نمایش دادن فیلم می نماید. اما گویی حتی او هم نتوانسته است تا کاری برای فیلم انجام دهد. گویا سریال عدم نمایش فیلمهای پناهی در ایران هنوز هم ادامه دارد.

به هر حال فیلم را دیدم.

در جای جای فیلم روح کیارستمی وجود داشت. به شدت یاد زندگی و دیگر هیچ او افتاده بودم. موضوع فیلم جالب بود اما به شدت تاریخ مصرف داشت. فیلم از ضرباهنگ نسبتا خوبی برخوردار بود هرچند که در گاهی از اوقات حوصله ام از کش دار شدن بعضی از قضایا سر می رفت.

می دانی جالبترین بخش فیلم برای من چه بود؟ نوع برخورد پسرهای فیلم با دختر های فیلم. نه آنکه برخوردشان باور نکردنی باشد که اتفاقا به شدت باور شدنی بود اما من هیچ گاه خود به شخصه چنین انتظاری از برخورد آنها نداشتم. نوع برخورد به گونه ای بود که اگر در عالم واقعیت هم چنین برخوردی صورت گیرد اطمینان دارم که ورود خانمها به ورزشگاه ( اتفاقا نه در قسمتی مجزا که دقیقا در لابلای آقایان) جو ورزشگاهها را ۱۰۰٪ امن خواهد نمود.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد