نود و هشت

راه برگشت از داروخانه به خانه، اندکی خسته، شب و نسبتا دیرهنگام، هوای سرد و خیابانهای تقریبا خلوت، صدای تنبور سید خلیل، آواز تاثیر گذارش و در نهایت شعر تکان دهنده حافظ، مو بر تن آدمی می ایستد.

 

 

پس ازآن که گردم به مستی هلاک
به آیین مستان پریدن ز خاک
به آب خرابات غسلم دهید
پس آن‌گاه بردوش مستم نهید
به تابوتی از چوب تاکم کنید
به راه خرابات خاکم کنید
مریزید برگور من جز شراب
نیارید در ماتمم جز رُباب
مبادا عزیزان که در مرگ من
بنالند به جز مطرب و چنگ‌ زن
تو خود حافظا سر زمستی متاب
که سلطان نخواهد خراج از خراب

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد