صد

تا خواننده دایم مجله فیلم نباشی نمی توانی ارزش شماره صد را بدانی.

آنقدر خوانندگان این مجله داشتن شماره صد را به رخ هم می کشند که به صد و ضرایب آن آلرژی پیدا می کنی. من که درآن زمان خواننده فیلم نبودم تا شماره صد را داشته باشم اما بر اثر همان صحبتهای آلرژی زا تا هنگام چاپ شماره دویست فیلم، روز شماری می کردم تا بدانم این بار دومین ضریب صد مجله محبوبم چه خواهد شد.

اکنون نه تنها شماره دویست که شماره سیصد آن را هم در کتابخانه خود دارم و به گمانم شماره چهارصد آن هم در آینده نه چندان دور چاپ خواهد شد و این ویژه نامه را هم در کنار دیگر شماره های آن خواهم گذاشت. از حق نباید گذشت که شماره دویست آن چیز دیگری بود و یک سر و گردن از شماره سیصد فیلم هم بالاتر و جذاب تر. دقیقا حرفی که صاحبان شماره صد در مورد شماره دویست آن می گویند.

برای آنکه ارزش ضرایب صد این مجله را بدانیم شاید اشاره به بازه زمانی حدودا ۶ ساله آن کافی باشد. هر شش سال یک بار تنها یک ضریب صد از این مجله در می آید.

 و اما .....

 اینک نه ماه از شروع نوشتن من در این وبلاگ می گذرد که به شماره ۱۰۰ رسیده ام. فکر آنکه به جای عنوان یادداشت شماره بگذارم بعد از پنج یا شش یادداشت به سراغم آمد که به همین سبب، به سرعت تغییرات لازم را توانستم در نوشته هایم ایجاد نمایم.

یادداشتهای مجله فیلم در شماره های صدگانه اش همگی خاطرات نویسندگانش هستند و فلاش بکهایشان به گذشته های دور.

و من نیز دوست دارم که در یادداشت صدم خود به سیاق مجله محبوبم به زمانی بازگردم که برایم نه وب معنا داشت و نه وبلاگ.

مرداد هشتاد و دو، به گمانم زمان آشنایی من شد با این پدیده که هنوز هم برایم جذاب است و زیبا. که اگر نبود این جذابیت این وبلاگ ثانویه هم به یادداشت صدم خود نمی رسید.

آن روزها بود که با کمک دوست خوبی قدم به قدم با وبلاگ و وبلاگ نویسی آشنا شدم. یادم می آید که اولین لینکی که برایم فرستاد خورشید خانم بود. از او پرسیدم که این چیست و پاسخ نوشت، اولین وبلاگ نویس زن ایرانی. دیگر خودم را ضایع نکردم که بپرسم وبلاگ چیست و ...

با خواندن صفحه خورشید خانم سربسته فهمیدم که سایتی که در آن خاطرات و نظرات و ... را می نویسند، اصطلاحا وبلاگ می نامند. روزهای اول فقط بلد بودم که همان سایت را چک کنم. تا رفته رفته با کمک لینکهایی که در ان سایت قرار داشت صفحات دیگری را هم پیدا کردم و هرچند روز یکبار آنها را هم می خواندم. 

آشنایی با لیلای لیلی هم برایم جالب بود. حقیقت این بود که در وبلاگ آیدا (که اکنون دیگر نمی نویسد) لینکی از لیلای لیلی و نوشته اش درباره پروژه بچه دار شدن او را آورده بود و من خنگ هم هر هنگام که می خواستم به سایت لیلا وصل شوم ابتدا به وبلاگ آیدا می رفتم نوشته آن روزش را پیدا می کردم و از طریق لینک موجود وبلاگ لیلا را مشاهده می کردم. زمانی گذشت تا به خود زحمت دادم و مستقیما به سایت او وصل شدم.

زمان گذشت و بعد از مدتی پای ثابت همه بحث های وبلاگ لیلا شده بودم. همه بحثها از انتخابات گرفته تا مذهب تا سیاست تا ... با گذشت مدتی یکبار از همان دوست خوب شنیدم که با این سرعتی که پیش می روی بعید نیست که به زودی وبلاگ بزنی. شنیدن این جمله همان و یک ساعت بعد اولین پست همان ...

... به این سالهای وب نویسی که نگاه می کنم آنچه که می بینم فراز و نشیب هایی بسیار است که در دنیای وب نویسی داشته ام و نتیجه همه آنها لذت و خوبی است که وبلاگ و وبلاگ نویسی برایم در این دنیای مجازی به ارمغان آورده است. که بابت همه آنها بیش از همه باید ممنون دوست خوبی باشم که به قولی دستم بگرفت و رفتن آموخت.

نظرات 3 + ارسال نظر
تنهاترین تنهایان چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:13 ب.ظ http://tanhatarinetanhayan.blogsky.com

به نام تنــهاتـرین تنــها
0000000000000000
سلام دوست عزیز وبلاگ نویس
از باب استعاره نیست اگر عاشورا را قلب تاریخ گفته اند
زمان هر سال در محرم تجدید می شود و حیات انسان هر بار در سید الشهدا ...
آغاز ماه عزای حسین بن علی (ع) و یارانش بر شما تسلیت باد
فقط خواستم بگم هرکس پیش شما آمد و گفت کربلا خیلی قشنگه راست گفته راست
و در آخر :
شما رو به خدا ، خدا رو فراموش نکنید ...
التماس دعا
در پناه حضرت دوست همیشه شاد باشید و امیدوار.
0000000000000000000000000000000000000
__________________امضاء : تنــهاتـرین تنــهایـان

عطر خاکستری هوا پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:19 ق.ظ

:-)
صدمین نوشته ات مبارک...

غریب آشنا پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:29 ق.ظ

:)) مبارک باشد انسانی که زمانی زیادی مغرور بودی :دی :پی :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد