یکصد و چهارده

دیشب باران کوثری را در برنامه ای در تلویزیون دیدم.

اعتماد به نفسی که داشت در بیان جملاتش و رضایت مطلقش از مسیری که در طول زندگی در حرکت بوده است و ترسش که ناخوداگاه به او محک می زد که نکند روزی اتفاقاتی رخ دهد که مانع آن شود که بتواند اینگونه با غرور و اعتماد به نفس با مخاطبش برخورد نماید را در او می دیدم و چقدر آشنا بود این احساسات برای من

نظرات 1 + ارسال نظر
عطر خاکستری هوا چهارشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:09 ب.ظ

یعنی می شود روزی بارانم را ببینم که او هم دارد با این اعتماد به نفس و ایمان به خودش حرف می زند ؟
یکی از بزرگترین آرزوهایم این است.. :-)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد