چند روز پیش از باشگاه به خانه می آمدم. در گذر از یک چهارراه بودم که توجهم به دختر خانم راننده ای جلب شد که پشت پژو ۲۰۶ خود آرام می گریست.
اینکه کسی روبروی کسی گریه کند را شاید بتوان به حساب چیزهایی دیگر گذاشت، اما گریه کردن در خلوت خود آنگاه کمی تکان دهنده می شود.
من برای گریه کردن رانندگی در اتوبان نیایش آن هم با سرعت بالا را انتخاب می کنم.
اینطوری هیچ کس هم هیچ چیز نمی فهمد.
ولی می دانم... آخر سر یک روز سرم را در حال گریه به باد خواهم داد.
چشم و دل ما روشن که در راه بازگشت از باشگاه،نه تنها به دختران ۲۰۶ سوار نظری می کنی، بلکه آنقدر دقیق می شوی که قطرات اشکشان را نیز با چشم بصیرتان می بینید!!
من بعد از این دستور می دهیم ساعت بازگشت جنابعالی از باشگاه، خیابان ش. را قرق کنند!!