دویست و چهل و شش

گویا این روزها دانشگاه شیراز قلب تپنده دانشجویان ایران است. در تلویزیون صدای آمریکا فیلمی را نشان داد که دانشجوی شجاعی در مقابل علی لاریجانی به پشت تریبون رفت و با صدای رسا و متین به او اعلام کرد که « او را رییس یک مجلس غیر قانونی می داند، مجلسی که نماینده قانونی ملت ایران نیست» همچنین در ادامه گفت « من از سه چیز در این دنیا متنفرم. اول محمود احمدی نژاد، ...» به واقع من هم از این بشر متنفرم نه برای آنکه از جنس من نیست برای آنکه نماینده آن چیزی است که برای من نهایت و انتهای بی فرهنگی و ابتذال است. هم اکنون این دانشجو در زندان است ولی شجاعتش حداقل یک دمت گرم دارد.

دویست و چهل و پنج

روزهای سخت و پر تنشی را گذرانده ام. جور کردن مبلغ بانک برای روز شنبه گذشته آرام و قرارم را گرفته بود و له شده بودم. له به معنای واقعی اما یک بار دیگر به خودم و توانایی هایم و برشم در زمان بحران ایمان آوردم. اما چه فایده هر کدام از این بحرانها دمار از روزگارم در می آورد

دویست و چهل و چهار

۱۰ روز پیش می خواستم بنویسم که حضور استاد اسدی در برنامه نود اشک در چشمانم نشانده بود. استاد اسدی برایم نماینده خیل عظیم مردم ما است. ساده دل و زرنگ الکی، آنقدر که زرنگی آنها حتی یک مورچه را نمی تواند آسیب برساند!!! اما ساده دلی آنها دل آدمی را می لرزاند.

دویست و چهل و سه

دیشب آخرین قسمت فصل هفت «آمریکن آیدل» را دیدم. هر وقت چنین مراسمی را می بینم به همه چیز این آمریکاییهای لامصب ایمان می آورم. می دانید غم و شادی، شوخی و احترام، هیجان و تفکر، گریه و خنده  و .... هر چه می خواهی در این گونه مراسمشان وجود دارد. حتی اگر فیلم هم باشد فیلم قشنگی است. 

نقطه اوج ماجرا آنجا بود که ۱۲ نفر آخر آهنگی را از برایان آدامز خواندند و یک دفعه: خانمها و آقایان برایان آدامز ... و در پایان برنامه قبل از معرفی نفر اول باز هم آن ۱۲ نفر آهنگ «آزادی» از جرج مایکل را خواندند و آنگاه باز هم: خانمها و آقایان جرج مایکل 

همین دو صحنه اش می ارزید به ۲۴ ساعت چرندیات صدا و سیمای خودمان

دویست و چهل و دو

دیشب در یک پمپ بنزین کاملا بازسازی شده بنزین زدم!!! 

لذت بنزین زدن را چشدیم واقعا که چه چیزهایی بر دل ما مانده است. به هر که در هرجای دنیا این را بگویی به تو می خندد 

دویست و چهل و یک

چه کسی باور می کرد که کسی که ۴ سال پیش به مهمانانش می گفت که اصلاح طلبان به دستور آمریکا برنامه چهارم اقتصادی را به گونه ای نوشته اند که برای همیشه وابسته آمریکا باشیم مهمان سرشناس عروسی تنها پسرش خاتمی باشد و وزرای اصلاح طلب او. 

 

خاتمی را از نزدیک دیدم و با او دست دادم، باوقار است صد برابر آنچه که از دور به نظر می آید. حیف که دیگر جمهور ایران تبدیل شده اند به عده ای بی فرهنگ دوریالی که رییس آنها نیز کسی نمی تواند باشد جز محمود احمدی نژاد!!!!

دویست و چهل

یکی دو روزه یاد یک جمله تو دینی کلاس دوم دبیرستانم افتادم:  

«لا تبطلو اعمالکم بالمن و الاذی»